روش نظریه داده بنیاد و رویکردهای آن

نظریه داده بنیاد، نظریه زمینه ای، گراندد تئوری، نظریه بنیادی

یک پژوهش کیفی هر نوع تحقیقی است که بدون استفاده از روش های صرفا آماری، مجموعه ی وسیعی از ابعاد دنیای اجتماعی از قبیل تار و پود زندگی اجتماعی؛ درک، تجربه و تصور شرکت کنندگان در تحقیق؛ نحوه عملکرد فرآینهای اجتماعی، نهادها، گفتمان ها و روابط؛ و معانی و مفاهیمی که آنها ایجاد می کنند را کاوش کند (میسون، 2002). همه اینها از طریق متدولوژی‌های کیفی که غنا، عمق، ظرافت، زمینه، ابعاد و پیچیدگی‌های مفاهیم را در نظر می گیرند، قابل انجام است.

کوربین و استراوس (1990) تحقیقات کیفی را به دو دسته تقسیم کرده اند: تحقیقات داده بنیاد و تحقیقات قوم‌نگاری.

  • تحقیقات داده بنیاد: یعنی آن‌چه که به‌طور استقرایی (از جزء به کل)، از مطالعه پدیده‌ای به‌دست آید و نمایان‌گر آن پدیده است. به‌عبارت دیگر، باید آن‌را کشف کرد و کامل نمود و به‌طور آزمایشی از طریق گردآوری منظم اطلاعات و تجزیه و تحلیل داده‌هایی که از آن پدیده نشأت گرفته است، اثبات نمود (دلاور، 1389).
  • تحقیقات قوم نگاری: قوم‌نگاری توصیفی عمیق و تحلیلی از موقعیّت فرهنگی و در معنای وسیع، از فرهنگ است. پژوهش قوم‌نگاری بر مشاهده، توصیف و داوری‌های کیفی یا تفسیر پدیده‌های مورد بررسی تأکید بسیار دارد (خوی نژاد، 1380؛ بازرگان، 1387).

 

تعریف روش تئوری داده بنیاد

نظریه زمینه ای، نظریه بنیادی، نظریه برخواسته از داده، و نظریه داده بنیاد، نام های مختلف روشی هستند که اولین بار توسط گلیزر و استراوس (1967) در کناب “کشف نظریه داده بنیاد: راهبردهایی برای پژوهش کیفی” ارائه شده است. آنها نظریه داده بنیاد را نظریه ای معرفی می کنند که مستقیما از داده هایی استخراج شده است که در جریان پژوهش به صورت منظم گرد آمده و تحلیل شده اند. در این روش پژوهشگر کار را با نظریه ای که قبلا در ذهن دارد شروع نمی کند بلکه کار را در عرصه واقعیت آغاز می کند و اجازه می دهد تا نظریه از درون داده هایی که گرد می آورد، پدیدار شود.  هنزل و گلینیکا (2018) سه اصل را برای تئوری داده برمی‌شمارند:

“تئوری داده بنیاد، یک استراتژی برای انجام تحقیقات کیفی است که ریشه آن به دهه 1960 برمی گردد و بر سه اصل استوار است: اول اینکه محقق بدون هیچگونه فرضیه ای باید وارد میدان تحقیق شود تا تئوری های حاضر اثری بر درک محقق از پدیده نداشته باشند. دوم، این روش مستلزم ان است که محقق به صورت مداوم داده های تجربی جمع آوری شده را مقایسه و بررسی کند. و سوم اینکه فرآیند تحقیق به وصیله اصل نمونه گیری نظری اداره می شود.”

 

انواع و شاخه های روش گراندد تئوری

تئوری داده بنیاد در شکل ابتدایی خود یک شیوه کاملا استقرایی برای ایجاد نظریه از داده های تجربی بود (گلیزر و استراوس، 1967). از سال 1967، با تغییرات مکاتب فکری در طول سالیان بعد از آن، گلیزر و استراوس در مورد نحوه اجرای تئوری داده بنیاد دچار اختلافاتی شدند که باعث شکاف بین رویکردهای آنها شد. این شکاف وقتی پدیدارتر شد که استراوس در سال 1987 کتاب “تجزیه و تحلیل کیفی برای دانشمندان علوم اجتماعی” را منتشر کرد. پس از آن، استراوس به همراه کوربین در سال 1990 کتاب ” مبانی پژوهش کیفی: رویه ها و تکنیک های نظریه داده بنیاد” را منتشر کردند. گلیزر در سال 1992، در کتاب “اصول تحلیل تئوری داده بنیاد” با نقد جز به جز روش مطرح شده توسط استراوس و کوربین، تفاوت های روش مذکور را با تئوری داده بنیاد اصلی بیان کرد. او معتقد بود روش استراوس به اندازه کافی استقرایی نیست و مفهوم سازی ها باید خود به خود ظاهر شوند و نه تحت فشار نظریه های پیشین به وجود آیند (رالف و همکاران، 2015).

دیدگاه گلیزر

از دیدگاه گلیزر، تئوری داده بنیاد یک روش تحقیق کیفی نیست، بلکه همه داده ها را پوشش می دهد. این بدین معنی است که نه تنها داده های مصاحبه ها و مشاهدات، بلکه مطالعات و تحلیل های آماری و در واقع هر آنچه که محقق در حین مطالعه یک حوزه تحقیقاتی دست می آورد برای فرآیند مقایسه مورد استفاده قرار می گیرند. همچنین، گلیزر قلمرو نظریه داده بنیاد را نه پژوهش های کیفی، بلکه تجزیه و تحلیل داده های کیفی می نامد. در نهایت، نظریه ای که توسط رویکرد تئوری داده بنیاد کشف می شود باید به آسانی در حوزه هایی خارج از حوژه ای که در آن ایجاد شده است مورد استفاده قرار گیرد (گلیزر، 1992).

دیدگاه استرواس و کوربین

نظریه داده بنیاد از دیدگاه گلیزر برروی استقراء، ظهور مفاهیم، خلاقیت های فردی محقق و در یک چهارچوب اجرایی مشخص تاکید دارد. در مقابل، استراوس به معیارهای اعتبارسنجی و رویکردی سیستماتیک علاقمند بود. استراوس سه اصل اساسی را برای رویکرد نظریه داده بنیاد معرفی می کند:

  • کددهی نظری حساس؛ یعنی ایجاد مفاهیم قوی نظری بر اساس داده ها برای توصیح پدیده مورد بررسی؛
  • نمونه گیری نظری؛ یعنی تصمیم گیری در مورد اینکه چه افرادی مصاحبه شوند و یا چه چیزی مشاهده شود؛
  • نیاز به مقایسه پدیده ها و زمینه ها برای تقویت تئوری (استراوس و کوربین، 1990).

دیدگاه چارمز

چارمز (2006) در کتاب “نظریه داده بنیاد سازنده” ورژن جدیدتری را از این روش معرفی کرد. روش جدید بر این فرض استوار بود که هیچ داده و نظریه‌ای کشف نمی‌شود بلکه توسط محقق و در نتیجه تعاملش با عوامل حاضر در میدان پژوهشی ساخته می‌شوند. داده ها توسط محقق و شرکت‌کنندگان در تحقیق ساخته می‌شوند و به وسیله ارزش‌ها، موقعیت‌ها، تعاملات و دیدگاه محقق جلا می‌یابند. در این روش، ادبیات تحقیق به شیوه ای سازنده و حساس به داده، بدون تاثیر بر داده ها مورد استفاده قرار می‌گیرد (رامالو و همکاران، 2015).

دیدگاه کرونهلم

کرونهلم (2004) در مقاله ای به معرفی رویکرد جدیدی تحت عنوان نظریه داده بنیاد چندگانه، هدف خود را ترکیب جنبه هایی از استقراگرایی و قیاس‌گرایی عنوان کرد. براساس نظریه داده بنیاد چندگانه، باید به طور پیوسته نسبت به سوال پژوهشی تامل و بازنگری کرد. رویکرد کرونهلم تاکید می کند که در طراحی و ویرایش سوالات پژوهشی و همچنین فرآیند تحقیق باید از تئوری های موجود استفاده شود (صفری و فاقعی شهربابکی، 1394).

زمینه های کاربرد

به گفته استراوس و کوربین (1994) نظریه داده بنیاد، شکاف بین تئوری و تحقیق تجربی را پر می کند. روش نظریه داده بنیاد در مواردی به کار برده می شود که هیچ نظریه مدونی در مورد حوزه مورد بررسی ارائه نشده باشد. همچنین در مورادی که نیاز است در هنگام بررسی یک پدیده جهت اجتناب از تاثیر پذیری از تئوری های گذشته، پژوهش مستقل از ادبیات پیشین بررسی گردد، از این رویکرد استفاده می شود. از انجایی که این نظریه، داده بنیان است، با موقعیت متناسب است،  در عمل کارآمد است، افراد موجود در محیط را در نظر گرفته و احساسات آنها را درک می کند، و پیچیدگی هایی که در فرآیند موجود است را نشان می دهد. از این رو، در مورد پدیده مورد بررسی، نسبت به نظریه ای که از مجموعه نظریات موجود اقتباس شده باشد، تبیین بهتری ارائه می دهد.

مزایای روش گراندد تئوری

به گفته صفری و فاقعی شهربابکی (1394) از جمله مهمترین مزایای نظریه داده بنیاد، سیستماتیک بودن فرآیند آن یعنی رسیدن گام به گام از داده به نظریه و در نتیجه قابلیت ردیابی بین داده ها و مقوله ها و نظریه است. به دلیل شفافیت فرآیند رسیدن به نظریه، اعتبار پژوهش انجام شده بالا می رود. علاوه بر این، توسعه مقوله ها به دور از پیش داوری انجام می گیرد. نظریه داده بنیاد تاکید می کند که پزوهشگر باید دارای ذهن خلاق بوده و در یک فرآیند رفت و بازگشتی مقوله سازی و اعتبار سنجی کند. نظریه داده بنیاد از کشف ایده ها و روابط جدید حمایت می کند. یکی دیگر از نقاط قوت نظریه داده بنیاد، نمونه گیری نظری است. در این رویکرد محقق باید به دنبال نمونه هایی باشد که به غنی سازی نظریه در حال ساخت کمک کند.

معایب و محدودیت های روش گراندد تئوری

از معایب نظریه داده بنیاد، مسلم فرض کردن داده های جمع آوری شده می باشد. به بیان دیگر، در این نظریه اعتقاد بر این است که آنچه از اطلاعات بدست می آید، درست است. همچنین جمع آوری داده بر اساس اصول اولیه این نظریه، منجر به جمع آوری انبوهی از داده های مختلف و واگرا می شود. این مسئله باعث طولانی تر شدن مسیر رسیدن به هدف می گردد. از سویی دیگر عدم پیش داوری در جمع آوری داده ها و عدم اطلاع اولیه از داده ها می تواند منجر به سطحی شدن داده ها و پیرو آن نتیجه حاصل از داده ها گردد (گولدکوهل و کورنهلم[14]، 2010).

 

مراحل و روش انجام کار

قبل از آغاز پژوهش از طریق رویکرد نظریه داده بنیاد باید نکاتی را رعایت کرد. گلیزر (1992) معتقد است مطالعه ادبیات پیشین باعث شکل گیری تصوراتی در مورد آنچه باید یافت شود در محقق می شود و حساسیت او را نسبت به موضوع کاهش می‌دهد. در مقابل روش نظریه داده بنیاد، حساسیت نظری محقق را افزایش می دهد. لذا ادبیات تحقیق نه در ابتدای کار بلکه باید در مرحله مرتب سازی و به عنوان داده های بیشتر برای کددهی و مقایسه با اطلاعات ایجاد شده ی قبلی مورد بررسی قرار گیرد.

ضبط و نگارش جزبه‌جز مصاحبه ها در تحقیقات کیفی امری رایج است. این عمل ضدسازندگی و باعث اتلاف وقت می گردد. در حالی که در نظریه داده بنیاد، یادداشت برداری در مصاحبه ها باعث محدود شدن داده ها و سرعت بخشیدن به فرآیند پژوهش می گردد. با این وجود از دیدگاه چارمز (2006) نگارش، کددهی، و بازکددهی اجزای جدایی ناپذیر شکل توسعه یافته ی نظریه داده بنیاد هستند.

بحث در مورد نظریه، قبل از ایجاد آن، باعث کاهش انگیزه محقق می گردد. صحبت کردن در مورد نظریه چه در جهت انتقاد و چه تائید نظریه، باعث از بین رفتن انگیزه ی یاداشت نویسی، که برای توسعه و اصلاح مفاهیم حیاتی هستند، می گردد. (گلیزر، 1992) در واقع بازخورد مثبت باعث رضایت زود هنگام محقق از آنچه بدست آورده می شود، و بازخورد منفی مانع اعتماد به نفس او می گردد. صحبت ها در مورد نظریه داده بنیاد باید محدود به افرادی شود که بدون اثرگذاری بر محقق و قضاوت نهایی به او کمک کنند.

به عقیده هنزل و گلینکا (2018) محقق باید با ذهنی باز و بدون هرگونه پیش فرض و قضاوت زودهنگام پژوهش را آغاز کرده و از تلاش برای فرموله کردن فرضیه ها در مراحل ابتدایی خودداری کند. پژوهش براساس نظریه داده بنیاد در سه مرحله انجام می پذیرد: جمع آوری داده، کددهی و شناسایی ایده ها، و نظریه سازی.

نمونه گیری نظری

هدف نظریه داده بنیاد ارائه یک توصیف کامل از حوزه مورد بررسی نیست، بلکه هدف ایجاد یک نظریه است که رفتارهای مربوطه بیشتری را در بر بگیرد (گلیزر و استراوس، 1967). از این رو تصمیم در مورد نمونه ها در خلال فرآیند پژوهش شکل می‌گیرد. نمونه گیری نظری به دنبال این است که چه داده هایی، از کجا و چه کسانی جمع آوری شود تا نظریه بهبود یابد. به بیان دیگر نمونه گیری نظری بر این مبنا استوار است که محقق به سراغ مکان ها، افراد و رویدادهایی برود که امکان کشف گوناگونی ها به حداکثر برسد و مقوله ها را از لحاظ ویژگی ها و ابعاد غنی کند. با پیشروی در پژوهش، براساس هدف گذاری های جدید، نمونه گیری هدف دارتر و متمرکزتر می شود. نمونه گیری تا زمان رسیدن به نقطه اشباع ادامه می یابد. بدین معنی که هیچ داده ی تازه و مهمی در حین جمع آوری داده ها بدست نیاید و مقوله ها از لحاظ ابعاد و ویژگی ها غنی باشند (هنزل و گلینکا، 2018).

جمع آوری اطلاعات

در رویکرد نظریه داده بنیاد، داده ها از طریق مشاهدات، مصاحبه ها، اسناد، خاطرات و تأملات پژوهشگر جمع آوری می شود. هر کدام از این روش ها مزایا و محدودیت هایی دارد که محقق باید از آنها آگاه باشد. داده های بدست آمده از مشاهدات و مصاحبه‌ها مکمل یکدیگرند. در هنگام انجام مصاحبه ها، پژوهشگر معمولا از مصاحبه های باز استفاده می کند که استاندارد نیستند و فاقد هرگونه ساختار تعریف شده و همگن می باشند. از سبک از مصاحبه ها مفید هستند زیرا محقق نمی خواهد فرضیه های از پیش تعیین شده ای را بررسی کند بلکه هدف یادگیری و کشف چیزی جدید است. یاداشت برداری از مصاحبه ها از دیدگاه صاحب نظران مختلف متفاوت است. گلیزر شدیدا مخالف ضبط و نگارش جز به جز مصاحبه هاست ولی در مقابل هنزل و گلینکا معتقدند که مصاحبه ها باید برای تمرکز بیشتر صبط شوند و محتوای مصاحبه باید تا حد امکان دقیق و با همان کلمات مورد استفاده مصاحبه شونده نوشته شود و حتی مکث ها، تردید، تاکید، خنده و دیگر عناصر غیر کلامی نیز ثبت شوند. در ادامه، یادداشت‌برداری بسیار مهم است زیرا نقطه شروع برای شناسایی مقوله ها و یا ایده هایی است که اساس نظریه را شکل می دهند. یک یادداشت خوب توصیف کامل و با جزئیات از وضعیت های مطالعه شده ارائه می دهد و همچنین وقایع توصیف شده را تشریح می کنند. بهتر است یادداشت ها تا جایی که ممکن است، فاقد نظرات محقق باشند لذا اگر نوشتن نظرات محقق لازم باشد، این نظرات به وضوح باید علامت گذاری و تفکیک شوند. یادداشت ها برای مدتی طولانی و حتی پژوهش های آتی مورد استفاده قرار می گیرند. جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به نقطه اشباع اطلاعاتی ادامه می یابد، لذا این روش برای تحقیقاتی که محدودیت زمانی دارند مناسب نیست (گلیزر، 1992؛ استراوس و کوربین، 1990؛ هنزل و گلینکا، 2018).

کددهی، تحلیل داده و نظریه پردازی

در مرحله کددهی توجه محقق از داده به استخراج مقوله ها معطوف می شود. کددهی در رویکرد نظریه داده بنیاد، بر قواعدی کاملا متفاوت با کددهی کمی استوار است. قبل از شروع، محقق باید با اصطلاحاتی در این روش آشنا شود. این اصطلاحات مراحل کددهی و تحلیل داده در این رویکرد نیز هستند:

  • کدها: شناسایی کلیدواژه ها که اجازه می‌دهد نقاط کلیدی داده ها جمع آوری شوند؛
  • مفاهیم: مجموعه ای از کدها با محتوایی مشابه که اجازه می‌دهد داده ها دسته بندی شوند؛
  • مقوله‌ها: گروه های وسیعی از مفاهیم که اجازه می دهد نظریه ایجاد شود؛
  • نظریه: مجموعه ای از مقوله‌ها که به صورت دقیق پدیده مورد بررسی را توضیح می دهد.

رویکرد نظریه داده بنیاد از اولین خط در اولین مصاحبه آغاز می شود. محقق تکه ی کوچکی از متنی که خط به خط کددهی شده است را انتخاب می کند. مفاهیم مفید شناسایی شده و اصطلحات کلیدی علامت گذاری می شوند. سپس، مفاهیم نامگذاری می شوند. پس از آن، مجددا تکه دیگری از متن انتخاب می شود و این چرخه دوباره تکرار می گردد. استراوس و کورین این فرآیند را کددهی باز نامیده اند در حالی که چارمز این مرحله را کددهی اولیه نامگذاری کرده است. این فرآیند داده ها را به اجزای مفهومی خرد می کند.

در قدم بعدی نقش تفکر و نظریه پردازی بیشتر می شود. پس از کددهی، یکی از مفاهیم انتخاب شده و محقق در مورد اینکه هر مفهوم به کدام مفهوم جامع تر ارتباط دارد تفکر می کند. این مقایسه های پایدار در جریان پژوهش داده بنیاد تا رسیدن به نظریه کامل، ادامه می یابد. نکات مربوط به هر مفهوم شناسایی شده، باید یادداشت و نگهداری شوند. این عمل مابین کددهی و پیش نویس نتایج تحلیل می باشد. به گقته گلیزر (1992) یادداشت ها، نوشتار تئوری سازی ایده ها در مورد کدهای حقیقی و روابط با کدهای تئوریک است. این یادداشت ها در واقع ابزاری هستند برای اصلاح و پیگیری ایده هایی که محقق در حین مقایسات خود به آنها می رسد. در یادداشت ها محقق درباره ی نامگذاری مفاهیم و ارتباط آنها با یکدیگر ایده‌پردازی می کند.

در قدم بعد،  یادداشت ها مرتب سازی می شوند. این عمل برای فرموله کردن تئوری بسیار مهم است. مرحله مرتب سازی داده های از هم کسسته را منسجم می کند و ایده های بسیاری نیز در این مرحله ظهور می کنند که باید در یادداشت های جدید ثبت گردند. نظریه پردازی بر اساس یادداشت های مرتب نشده ممکن است از نظری ایده غنی باشد و از نظر ارتباطات بین مفاهیم ضعیف خواهد بود.

با مرتب سازی یادداشت ها، مقوله های مختلف به یکدیگر و به متغیرهای هسته ای تحقیق مرتبط می شوند. تراکم نظری تحقیق باید به وسیله تشریح مفاهیم به وسیله کلمات، شکل ها و جداول جهت تسهیل مطالعه و درک آنها، بهبود یابد. از نتایج مرحله تئوری سازیظهور فرضیه هایی هستند که باید فرموله شوند. به گفته گلیزر و استراوس (1967) محقق نباید نگران تعداد مورد هایی که بر اساس آنها فرضیه سازی می کند باشد زیرا هدف تائید فرضیه بر اساس نمونه ها نیست بلکه هدف نظریه سازی می باشد. در ادامه نظریه یکپارچه ای بر اساس داده ها نمایان می شود که محقق نباید آن را با مفاهیم برخواسته از ادبیات تحقیق مطابقت دهد. مطالعه ادبیات تحقیق تنها می تواند مکمل داده های جمع آوری شده باشد و نباید تاثیر قابل توجهی روی نظریه نهایی داشته باشد. مطالب ذکر شده در بخش 7-3 این گزارش از گلیزر و استراوس (1967)، استراوس و کوربین، (1990)، گلیزر (1992)، و هنزل و گلینکا، (2018) اقتباس شده است.

اعتبارسنجی

نظریه های که داده بنیاد است، باید توسط شرکت کنندگان قابل تائید باشد. لذا با ارائه نظریه نهایی به شرکت کنندگان می‌توان اعتبار آن را سنجید. با توجه به ساختار کیفی رویکرد نظریه داده بنیاد، اقداماتی که برای حفظ روایی و پایایی تحقیق های کیفی انجام می گیرد برای این رویکرد نیز قابل استفاده هستند. با این وجود، روایی به معنای سنتی آن در نظریه داده بنیاد مطرح نمی‌شود، بلکه روایی یک نظریه داده بنیاد باید بر اساس معیارهای مناسب بودن، ارتباط پذیری ، عملی بودن و اصلاح پذیر بودن بررسی گردد (گلیزر و استراوس، 1967؛ گلیزر، 1992):

  • مناسب بودن: مفاهیم تا چه میزان برای وقایعی که نشان دهنده ان هستند مناسب است، این نکته به این بستگی دارد که مقایسه مستمر مفاهیم و مقوله ها انجام شود،
  • ارتباط پذیری: به علاقه و توجه شرکت کنندگان تحقیق وابسته است،
  • عملی بودن: مشکل با وجود تنوع، چگونه توسط نظریه حل می شود،
  • اصلاح پذیر بودن: وقتی داده های مرتبط جدیدی با داده های موجود مقایسه شوند بتوان یک تئوری اصلاح شده ارائه کرد.

استراوس علاقه بیشتری به استفاده از شاخص های اعتبارسنجی پژوهش های کیفی در این رویکرد داشت ولی گلیزر تاکید دارد که یک نظریه داده بنیاد هیچگاه کاملا درست و یا کاملا اشتباه نیست بلکه میزان مناسب بودن، ارتباط پذیری، عملی بودن و قابل اصلاح بودن ان کم و یا زیاد است.

شباهت و تفاوت با سایر روش ها

نظریه داده بنیاد شباهت های با سایر روش ها پژوهش کیفی دارد. اولین شباهت، منابع داده ی مشابه است. در این روش، همانند سایر روش ها از مشاهده و مصاحبه در کنار انواع مختلف اسناد علمی مورد استفاده قرار می گیرد. همانند سایر روش ها، نظریه داده بنیاد می تواند از داده های کمی نیز استفاده کند و محقق نیز می تواند برای تجزیه و تحلیل خود روش های کیفی و کمی را تلفیق کند. همچنین در این روش محقق برای مطالعه رفتار انسان، قوانین علمی حاکم را از نو تعریف می کنند. در مقابل، تفاوت اصلی نظریه داده بنیاد، تاکید بر ایجاد نظریه است. در این روش بر خلاف سایر روش های تحقیق کیفی، نه تنها فرضیه ای در کار نیست، بلکه هیچ نظریه ای نیز وجود ندارد، و حتی پیشینه تحقیق را نیز نباید قبل از آغاز تحقیق بررسی کرد (گلیزر و استراوس، 1967؛ استراوس و کوربین، 1994؛ هنزل و گلینکا، 2018)

نتیجه گیری

ایراداتی بر رویکرد نظریه داده بنیاد وارد است، مثلا اینکه خروجی رویکرد آیا واقعا یک نظریه است؟ با این وجود، این رویکرد دستور عملی صریع برای اجرای یک تحقیق کیفی ارائه می دهد، راهبردهای خاصی برای مدیریت فازهای جستجو پیشنهاد می دهد، جمع آوری داده و تحلیل ان را ساده و یکپارچه می کند و یک پژوهش کیفی را به عنوان یک تحقیق علمی مشروعیت می بخشد. به گفته چارمز (2003) رویکرد نظریه داده بنیاد، جایگاه خود را به عنوان یک روش تحقیق اجتماعی استاندارد تثبیت کرده است و محققان بسیاری را در رشته ها و تخصص های گوناگون تحت تاثیر قرار داده است. با وجود نقدهای وارد بر نظریه داده بنیاد، این رویکرد از نظر ارائه واقعیت در مورد پدیده مورد بررسی، نوآوری و تلاش در جهت توسعه مرزهای دانش رویکردی کم نظیر در حوزه تحقیقات علمی و پژوهشی می باشد.

 


منابع

  1. بازرگان، عباس؛ مقدمه‌ای بر روش‌های تحقیق کیفی و آمیخته، تهران، دیدار، 1387، چاپ اول، ص47
  2. خوی‌نژاد، غلامرضا؛ روش‌های پژوهش در علوم تربیتی، تهران، سمت، 1380، چاپ اول، ص114
  3. دلاور، علی، (1389)، روش شناسي كيفي، راهبرد، 54 ، صص. 307 -329
  4. صفری، ح.، فاقعی شهربابکی، م.، (1394)، معرفی رویکرد مولتی گراندد تئوری، کنفرانس سالانه رویکردهای نوین پژوهشی در علوم انسانی، تهران
  5. Charmaz, K., (2003), Grounded Theory, The SAGE Encyclopedia of Social Science Research Methods, SAGE Publications.
  6. Charmaz, K., (2006), Constructing grounded theory, London: Sage.
  7. Corbin, J. M., Strauss, A. L., (1990), Basics of Qualitative Research: Techniques and Procedures for Developing Grounded Theory, California: SAGE Publications.
  8. Cronholm, S., (2004),  Illustrating  multi-grounded  theory,  In  Proceedings  of  the  3rd European  Conference  on Research Methodology for Business and Management Studies, Reading ,United Kingdom .
  9. Glaser, B. G., Strauss, A. L., (1967), The Discovery of Grounded Theory: Strategies for Qualitative Research, New Brunswick: Aldine.
  10. Glaser, B. G., (1992), Basics of Grounded Theory Analysis: Emergence Vs Forcing, California: Sociology Press.
  11. Goldkuhl, G., Cronholm, S., (2010), Adding Theoretical Grounding to Grounded Theory: Toward Multi-Grounded Theory, Qualitative Methods, Vol. 9, No. 2.
  12. Hensel P., Glinka B., (2018), Grounded Theory, In: Ciesielska M., Jemielniak D., (eds) Qualitative Methodologies in Organization Studies, UK: Palgrave Macmillan.
  13. Mason, J., (2002), Qualitative Researching, London, SAGE Publications.
  14. Ralph, N., Birks, M., Chapman, Y., (2015), The methodological dynamism of grounded theory, International Journal of Qualitative Methods, Vol. 14, No. 4.
  15. Ramalho, R., Adams, P., Huggard, P., Hoare, K., (2015), Literature Review and Constructivist Grounded Theory Methodology, Qualitative Social Research, Vol. 16, No. 3.
  16. Strauss, A. L., (1987), Qualitative Analysis for Social Scientists, New York, Cambridge University Press.
  17. Strauss, A., Corbin, J., (1994), Grounded Theory Methodology: An Overview, In N. Denzin & Y. Lincoln Handbook of Qualitative Research, 1st ed, SAGE Publications, pp. 273–284.

 

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

مطالب مشابه